این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
اقبالی دوگاهه، سید علی (7 مهر ۱۳۲۸-1 آبان ۱۳۵۹)، خلبان، جوانترین استاد خلبان شهید تاریخ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران.
وی در محلة دوگاهه از بخشپایینمحله شهرستان رودبار استان گیلان به دنیا آمد. پدرش سید حجت از سادات موسوی بود. مادرش طوبی خوشاخلاق نام داشت. پدر به شغل کشاورزی، فروش زیتون و محصولات آن مشغول بود؛ پدر از قاریان قرآن و ذاکران اهلبیت (ع) و مورد وثوق مردم رودبار به شمار میرفت. مادرش نیز خانهدار بود (سازمان اسناد گیلان،س۱۵). سید علی مشهور به سید آقا، فرزند اول خانواده بود. دورة دبستان را در ۱۳۳۵ ش آغاز نمود و سپس دورة راهنمایی را در ۱۳۴۱ ش به پایان رساند. او تا اتمام کلاس دهم از دوره دبیرستان را در رودبار گذراند، پسازآن برای ادامة تحصیل عازم تهران شد و در رشته ریاضی دبیرستان امیرکبیر ثبتنام کرد (همان،س۱۶). سید علی طی حضور در تهران، ارتباط خود را با زادگاهش قطع نکرد، در ایام تابستان به همراه دوستانشعلیجمالی، شعبان بکیان و حجت محمدی در شبستان امامزاده آقاسید محمد در روستای ییلاقی دوگاهه برای دانشآموزان کلاس تقویتی برگزار میکردند. سید علی به تشویق پدر برای مطالعه اصول و عقاید مذهبی به تدریس قرآن و علوم دینی در این کلاسها میپرداخت (محمدی،ص۶۸). او پس از دریافت دیپلم در ۱۳ آذر ۱۳۴۶ با هجده سال سن به استخدام نیروی هوایی درآمد و عازم پایگاه چهارم شکاری دزفول شد (اقبالی،ص۳۳). پس از طی دورههای آموزشی و اصول اولیه خلبانی توانست دورههای پرواز با هواپیماهای «پاپ» و «ایی ۳۳» را طی کند. در ۱۳۴۷ ش به منظور تکمیل دورة خلبانی و پرواز با هواپیمای جت شکاری به همراه دو دانشجوی دیگر به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فینکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد. در این پایگاه او توانست دورة تکمیلی پرواز با هواپیماهای «تی ۴۱»، «تی۶»، «تی ۳۸» را طی کند. سید علی در این دورة فشرده توانست از بین چهارصد دانشجوی خلبانی کشورهای مختلف، رتبة اول خلبانی را کسب نماید. در پایان این دوره، طی مراسمی، نشان خلبانی و خلبان نمونه به وی اهدا شد (محمدی،ص۶۸).
سید علی در ۱۳۴۸ ش پس از بازگشت از آمریکا مجدداً به پایگاه چهارم شکاری دزفول عزیمت کرد و در آنجا به عنوان افسر خلبان شکاریـ تاکتیکی، درگردان ۴۳ پایگاه مشغول به کار شد و در همان سال نخست ورود به پایگاه شکاری دزفول، با بیستسال سن به عنوان «لیدردوم» عملیات هواپیماهای شکاری معرفی شد (سازمان اسناد گیلان،س۱۶). تسلط و حافظه قوی در امور هوایی باعث شده بود، وی به عنوان مرجع برای رفع بسیاری از مشکلات پروازهای شکاری شناخته شود. از جمله این موارد، تسلطی بود که وی به کتاب «دشتبان» داشت. این کتاب از نشریات فنی و عملیاتی است که در سراسر دنیا کاربرد دارد. خلبانان جدیدترین اطلاعات درباره نحوه استفاده از هواپیما و تغییرات پروازی را از این کتاب دریافت میکنند. در دشتبان، تغییرات با حذف صفحات پیشین و جایگزینی صفحات جدید به جای آنها صورت میگیرد (موسوی،ص۹). بارها اتفاق میافتاد که نسخة جدید دشتبان به تعداد خلبانان نمیرسید، سید علی که به دلیل حافظه قوی در بین همکاران به «دکتر» و «کامپیوتر نیروی هوایی» مشهور شده بود (هاشمی،ص۱۶) این توانایی را داشت که با تشخیص وضعیت و موقعیتهای خاص هوایی، تغییرات پدید آمده را به همکاران اطلاع دهد (موسوی،ص۹).
از جمله علائق سیدعلی در پایگاه شکاری دزفول بازی و تماشای فوتبال بود. یکبار در میدان ورزش پایگاه در حال بازی فوتبال به زمین خورد و دست راستش شکست، او را برای مداوا به بیمارستان بردند و دستش را گچ گرفتند. پس از چند ماه متوجه شدند دستش کج جوشخورده است. در همان زمان قرار بود برای یک دوره فشرده، مجدداً به آمریکا اعزام شود. این دورة آموزشی فرصتی مناسب بود تا دستش را معالجه کند. طی عمل جراحی، شش عدد پیچ پلاتین در ساعد دستش قرار میدهند و دستش بهطور نسبی بهبود مییابد (هاشمی،۱۳۹۵). وی پس از اتمام دوره به ایران برمیگردد.
سید علی در سال ۱۳۵۱ طی پنج سالِ نخست خدمت خود در نیروی هوایی توانست با۲۳ سال سن و درجه ستوان یکمی عنوان «استادخلبان» را کسب نماید و به عنوان جوانترین استادخلبان نیروی هوایی شناخته شود (صمدی،ص۷۳).
مهارت سید علی در خلبانی و اهداف پروازی آنچنان برجسته شده بود که در آغاز دوره استادخلبانی خود در سال ۱۳۵۱ طی مسابقهای که بین خلبانان تمام پایگاههای هوایی در پایگاه شکاری دزفول برگزار شد، حائز مقام نخست گردید و به عنوان «قهرمان قهرمانان» لوح زرّین و مدال این مسابقات را به دست آورد(سازمان اسناد گیلان،س۱۶).
سید علی در ۱۴ آبان ۱۳۵۳ با فریده هاشمی پیوند ازدواج میبندد. مراسم نامزدی آنها در شهرستان محلاتِ استان مرکزی برگزار شد (سازمان اسناد گیلان،س۶). در آذر ماه همین سال در دوران نامزدی برای گذراندن دورة کارشناسی تفسیر عکسهای هوایی، «مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی» به آمریکا اعزام شد. مراسم ازدواجش در ۱۴ مرداد ۱۳۵۴ برگزار شد (همان) او به همراه همسرش مدتی بعد به پایگاه شکاری بوشهر منتقل شد (سازمان اسناد گیلان،س۵). در همین سال مسئولیت شعبه اطلاعات عملیات و فرماندهی گروه ۱ گردان ۲۳ شکاری و معاونت طرح و برنامه ستاد نیروی هوایی در تهران را بر عهده گرفت. اودر ۳۰ آذر ۱۳۵۴ موفق به طی دورة آموزشی رزمی «اف ۵» شد (سازمان اسناد گیلان،س۱۰).
اقبالی دوگاهه در ۶ مرداد ۱۳۵۵ همزمان با اول شعبان، فرزندش سید افشین به دنیا آمد. در ایام فراغت از پرواز، با توجه به علاقة وافری که از دوره نوجوانی به عکاسی و نقاشی داشت، به مطالعه و تمرین در این دو هنر پرداخت. چند نقاشی و تعدادی عکس با قاببندیهای هنری از وی به یادگار مانده است.
با وقوع انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ ش سید علی در پایگاههای شکاری دزفول، تبریز، بوشهر و ستاد مرکزی تهران مشغول حراست از آسمان ایران شد. در اوایل تابستان ۱۳۵۹ ش، پس از شکست کودتای نوژه و اصرار برخی افراد حزبی و سیاسی برای حذف ارتش و پاکسازی آن (مرادپیری و شربتی،۱۳۹۱)، سید علی به همراه گروهی از خلبانان به شرایط پدید آمده اعتراض مینمایند. در تیر ۱۳۵۹ با کنار رفتن سرلشکر بهمن باقری، سرهنگ [سرلشکر] جواد فکوری (شهادت: ۷ مهر ۱۳۶۰، سانحه سقوط هواپیمای سیـ۱۳۰ در حومة تهران) بهعنوان فرمانده نیروی هوایی انتخاب شد. سید علی در این زمان به دستور فرمانده نیروی هوایی به پایگاه شکاری تبریز مأمور شد. در همین زمان مجموعة نیروی هوایی گزارشهایی مبنی بر تعرض ارتش عراق به مناطق مرزیِ شمال غرب و جنوب کشور را دریافت میکنند، سید علی در پایگاه شکاری تبریز در تحلیلهای خود، احتمال حمله عراق به ایران را منتفی نمیداند (اقبالی،ص۳۴ همچنین: رمضانی، ص۴۹، محمدی،ص۶۹).
پیشبینی سید علی و تعدادی از فرماندهان اطلاعاتوعملیات نیروی هوایی در باره حمله قریبالوقوع عراق به ایران درست بود، زیرا در ساعت ۱۱:۳۰ روز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ نیروی هوایی ارتش عراق با ۱۹۲ فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن برای انهدام پایگاههای هوایی، فرودگاهها و مراکز حساس و حیاتی ایران حمله گستردهای را آغاز کردند (مرادپیری، شربتی،ص۶۹). سید علی که در پایگاه شکاری تبریز مشغول به خدمت بود، یک روز قبل از بمباران هواپیماهای عراقی از تبریز به تهران بازگشته بود (هاشمی،ص۱۸). او به همراه همسر و فرزندشدر خانهای اجارهای، نزدیک فرودگاه مهرآباد سکونت داشتند و شاهد بمباران این فرودگاه بودند (همان). وی بلافاصله پس از این رویداد، آماده میشود تا به مقر پایگاه یکم شکاری در مهرآباد برود. همسرش مانع رفتن وی شد. سیدعلی در برابر اصرار همسرش گفت: «من برای چنین روزی تربیت شدهام» (هاشمی،۱۳۹۵).
سیدعلی پس از حضور در ستاد فرماندهی نیروی هوایی، در جلسه اضطراری برای همفکری عملیاتِ بزرگ «انتقام» شرکت میکند. در این جلسه تصمیم گرفته شد خلبانان نیروی هوایی به استعداد ۲۰۰ فروند در این عملیات شرکت نمایند. سیدعلی پس از این جلسه مجدداً به پایگاه دوم شکاری در تبریز اعزام میشود تا طرح و برنامه عملیات کمان ۹۹ (البرز) معروف به «۱۴۰» را برای خلبانان این پایگاه تشریح نماید (موسوی، ص۱۰).
در روز ۱ مهر ۱۳۵۹ هواپیماهای شکاری، بمبافکن از پایگاههای اول تا چهارم و ششم شکاری در پاسخ به تجاوز یک روز قبل هواپیماهای عراقی، به پرواز در میآیند. در این عملیات از بین ۲۰۰ فروند هواپیمای شرکتکننده، ۱۴۰ فروند از مرزهای بینالمللی عبور کرده و مناطق مهم اقتصادی و نظامی عراق را بمباران میکنند(همان).
سید علی اقبالی علیرغم مسئولیت طرحوعملیات و اجازه برای حضور در پایگاه، همچون دیگر خلبانان در این عملیات شرکت کرد. وی بهعنوان لیدرِ یک گروه پرواز چهار فروندی با نام پروازی اسکارل (نمکیعراقی و دیگران،۱۳۹۴) از پایگاه دوم شکاری در تبریز مأمور شد تا پایگاه هوایی الحریه در شمال عراق را بمباران نماید. هواپیماهای بمبافکن شرکتکننده در این عملیات، پس از بمباران آشیانه جنگندهها و باند فرودگاه نظامی الحرّیه، سالم به پایگاه شکاری خود بازگشتند( موسوی،ص۱۱). از این تاریخ به بعد سید علی به همراه تیمهای مختلف پروازی، متشکل از جنگندههای پایگاههای شکاری در عملیات گوناگون جنگی شرکت داشت. حضور وی بهعنوان «استادخلبان» در عملیاتِ بمباران مناطق حساس نظامی و اقتصادی عراق قوت قلب و موجب اعتماد و پشتگرمی برای نیروهای تازه وارد بود. در یکی از مأموریتها برای تقویت روحیه خلبانی که نخستین پرواز عملیاتی خود را تجربه میکرد، پیش از سوار شدن به هواپیما با ماژیک بر روی بمبها به زبان انگلیسی نوشت: «To saddam»[برای صدام](رمضانی،ص۴۷).
بر اساس کارنامه نبردهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی، سیدعلی به همراه سایر خلبانان نیروی هوایی در آغازین روزهای جنگ، بخشی چشمگیر از تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداختند (نمکیعراقی و دیگران،۱۳۹۴).
سید علی اقبالی از آغاز استخدامش در نیروی هوایی تا سیودومین روز جنگ بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی داشت (موسوی،ص۱۱). وی سرانجام در صبح روز ۱ آبان ۱۳۵۹ مأمور میشود تا سایتهای رادار متحرک در شهر موصل را مورد هدف قرار دهد. بهعنوان لیدر دو فروند هواپیمای تکسرنشین اف ۵ به سمت هدف پرواز میکند. سیدعلی به همراه شفیعحسینپور پس از مدتی جستوجو موفق به یافتن هدف نمیشوند. در ساعت ۶:۴۵ صبح به پیشنهاد سیدعلی به سمت هدف ثانویه یعنی پادگان نیروی زمینی « القعره » در حوالی پایگاه هوایی کرکوک در نزدیکی مرز مشترک ترکیه، عراق و ایران موسوم به «دره عروسکها» تغییر مسیر میدهند. نیروهای مستقر در پادگان در صف صبحگاه حاضر شده بودند که دو فروند هواپیمای ایرانی سر میرسند. با هدف قرار دادن پادگان القعره دود و آتش منطقه را فرا میگیرد (شاهدیاران،ص۵). سید علی، قسمت اداری و نظامی پادگان را هدف قرار میدهد. وی پس از بمباران، تصمیم میگیرد با فشنگ مواضع نیروهای بعثی را هدف قرار دهد، بنابراین دوباره به سمت پادگان «شیرجه» میزند. در این موقع مورد اصابت گلولههای ضد هوایی قرار میگیرد (حسینپور،ص۵۲). هواپیمای وی در شرق موصل نزدیک مرز ایران سقوط میکند.
درباره نحوه شهادت وی چند روایت وجود دارد. «سید حسین میر عشقالله» از خلبانان همکار سید علی عقیده دارد: «احتمالاً عراقیها به دلیل خشم از گلوله باران نیروهایشان در صبحگاه پادگان القعره، او را سالم نگذاشتند. ضمن آنکه هواپیمای وی پس از اصابت موشک غیرقابل کنترل شده بود و سید علی مجبور شد در حالت غیراستاندارد از هواپیما بیرون بپرد، از همین رو در شرایط جسمانی مناسب هم قرار نداشت» (میرعشقالله، ص۲۸). در روایتی دیگر از قول نیروهای نفوذی کُرد گفته میشود پس از اسارت سیدعلی، وی را زنده زنده به دو جیپ بستند و به دو طرف کشیدند (سازمان اسناد گیلان،س۶۸). در روایتی دیگر گفته میشود وی را در آسمان با گلوله توپ ضد هوایی مورد هدف قراردادند، سپس پیکر بیجان وی را به دو جیپ بستند و از وسط دو نیم کردند (حسینپور،ص۵۲). در روایت دیگری پیش از قطعیت شهادت وی و یافتن پیکرشگفته میشد به دلیل اهمیت نقش سید علی در اطلاعات و عملیات، در زندانهای مخفی بعث عراق اسیر بوده است. به همین دلیل برخی او را «یوسف نیروی هوایی» نام نهاده بودند (همان:۵).
سرانجام پس از یازده سال بیخبری، در خرداد ۱۳۷۰ بر اساس گزارشهای اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، همچنین اظهارات خلبانان آزاده ایرانی، شهادت وی محرز شد (هاشمی،۲۰). نیروهای عراقی پس از دو نیمه کردن سید علی، بخشی از پیکرش را در گورستان محافظیه نینوا و بخش دیگر را در گورستان زبیر به خاک سپردند (سازمان اسناد گیلان،س۲۲). در ۱۳۸۱ ش با پیگیری کمیته جستوجوی اسرا و مفقودین و پیگیریهای کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، پیکر این خلبان ۳۱ ساله به همراه چند پیکر دیگر از خلبانان ایرانی، پس از ۲۲ سال دوری از وطن به کشور بازگشت (هاشمی،ص۲۰). همسر و فرزندش ، پیکر او را از طریق شش عدد پیچ پلاتین درون استخوان ساعد دستش شناسایی کردند (همان). گویا حکم بر این بود در بازی فوتبال دست وی بشکند و او برای ادامه درمان در آمریکا دستش را مجدداً به تیغ جراحی بسپارد تا در آن پلاتین قرار دهند و او به دلیل مشغله فراوان آن را بیرون نیاورد(همان). با مشاهده استخوانهای کشفشده از دو گورستان یاد شده، آنچه برای مسئولان و خانواده وی تعجبآور بود، شکستگی و بریدگی جمجمه این خلبان بوده است. سید افشین اقبالی فرزند و پزشک متخصص احتمال می-دهد از بدن پدرش در کارهای آناتومی استفاده کردهاند (اقبالی،ص۲۷).
پیکر شهید سید علی اقبالی به همراه دیگر شهدای تازه تفحص شده در ۵ مرداد ۱۳۸۱ مصادف با شهادت حضرت فاطمه (س) از میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی در تهران تشییع شد و در بهشتزهرای تهران، قطعه ۵۱ ردیف ۲ (قطعه خلبانان) درکنار سایر همرزمانش آرام گرفت (سازمان اسناد گیلان،س۲). مراسم باشکوه سوم، هفتم و چهلم این شهید در شهرهای تهران، رودبار و محلات برگزار شد (هاشمی،ص۲۰).
در ۱۳۷۸ ش تندیس خلبان شهید سید علی اقبالی به همراه ماکت هواپیمای جنگنده اف ۵ در پارک شهید چمران خلیلآباد رودبار نصب شد. معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان مستند تلویزیونی «آسمانیها» را در موضوع زندگی شهدای دفاع مقدس گیلان، تهیه واز شبکه استانی گیلان پخش نموده که یکی از قسمتهای آن در مورد شهید شهید سید علی اقبالی میباشد. محمدهادی رنگرزیان در کتاب «با امیران دلها» بخشی از کتاب را به معرفی شهید اقبالی اختصاص داده است. حکمت قاضی میرسعید در کتابی با عنوان «شکوه پرواز» جستاری از زندگی شهید اقبالی را نشان داده است. سهیلا پورمحمدی در فیلمی مستند با نام «پرنده افلاک» ضمن مصاحبه با خانواده و دوستان شهید به بررسی ابعاد زندگی شهید اقبالی پرداخته است.
مآخذ: اقبالی، سید افشین «حرفهای پدرم» (گفتوگو)، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴؛اقبالی، سید حسن «یوسف گمگشته» (گفتوگو)، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴ ؛ حسین پور، شفیع«آخرین پرواز»، (گفتوگو)، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴؛ سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس بنیادحفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ؛ شاهد یاران، ماهنامه فرهنگی، تاریخی بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱، آبان، شماره۱۲۱ ،۱۳۹۴ ؛ صمدی، فرخ.(1394).وجودش مایه افتخار..، گفتوگو، در مجله شاهد یاران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴، صفحات۷۳-74 ؛ مرکز حفظ آثار، شهریارشهر، روایتی از زندگی و شهادت خلبان شهید علی اقبالی دوگاهه، رشت: گروه پژوهش سیره شهدای ستاد کنگره هشت هزار شهید استان گیلان، مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه قدس گیلان۱۳۹۵ ؛ محمدی، حجت آنقدر پرواز..، گفتوگو، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴ ؛ مراد پیری، هادی،شربتی،مجتبی، آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس،تهران،سمت و پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس۱۳۹۱ ؛ موسوی، سید اسماعیل. هم فرمانده بود ، هم رفیق..، گفتوگو، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴ ؛ میرعشق الله،سیدحسین، جاش همیشه خالی است، گفتوگو، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴ ؛ نمکیعراقی، علیرضا و دیگران، تاریخ نبردهای هوایی دفاع مقدس: تا آغاز تهاجم سراسری عراق (2جلد)، تهران:دفتر پژوهشهای نظری و مطالعات راهبردی - اداری نهاجا،۱۳۹۴ ؛ نهاجا، «شهید سیدعلی اقبالی دوگاهه در نگاه همسر (فریده هاشمی)»(1395) سایت نیروی هوایی ارتش ج . ا. ا، (www.nahja.aja.ir) ( تاریخ دسترسی: ۱۲/12/1398) ؛ هاشمی، فریده.« پرواز بیبازگشت»،( گفتوگو)، در مجله شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید شماره ۱۲۱ آبان ۱۳۹۴ ؛ هاشمی، فریده،«نحوه شهادت شهید اقبالی از زبان همسرش» (1395)، سایت خبرگزاری دفاع مقدس https://defapress.ir/fa/news ( تاریخ دسترسی:۲۵/12/ 1398).
/ محمود رنجبر/